راز حجاب

زن، به خاطر ارزش و کرامتى که دارد، باید محفوظ بماند و خود را حراج نکند و در بازار سوداگران شهوت، خود را به بهاى چند نامه و نگاه و لبخند نفروشد.
زن، به خاطر لطافتى که دارد، نباید در دست‏هاى خشن کامجویان دیو سیرت، که نقاب مهربانى و عشق، به چهره دارند، پژمرده شود و پس از آن‏که گُلِ عصمتش را چیدند، او را دور اندازند، یا زیرپایشان له کنند.
زن، به خاطر عصمتى که دارد و میراث‏دار پاکى مریم است، نباید بازیچه هوس شود و به ویروس گناه، آلوده گردد. گوهر عفاف و پاکى، کم‏ارزش‏تر از طلا و پول و محصول باغ و وسایل خانه نیست. دزدان ایمان و غارتگران شرف نیز فراوان‏اند. گرگانى در لباس میش، این سو و آن سو کمین کرده‏اند.
سادگى و خامى است که کسى خود را در معرض دید و تماشاى نگاه‏هاى مسموم و چشم‏هاى ناپاک قرار دهد و به دلبرى و جلوه‏گرى و طنّازى بپردازد و خیال کند همیشه در این بازى برنده است! به غلط، مى‏اندیشد که بیماردلان و رهزنان عفاف، او را به وسوسه نمى‏اندازند و مى‏تواند از زهر نگاه‏ها و نیش پشه‏هاى شهوت، درامان بماند!
آن‏که «ایمان» را به لقمه‏اى نان مى‏فروشد، آن‏که «یوسف زیبایى» را با چند سکّه قلب، عوض مى‏کند، آن‏که «کودک عفاف» را جلوى صدها گرگ گرسنه مى‏برد و به تماشا مى‏گذارد، روزى هم «پشت دیوار ندامت» خواهد نشست و اشک ندامت بر دامن حسرت خواهد ریخت. و سرانجام، در آخرت هم، به آتش بى‏پروایى خود خواهد سوخت.

ارسال شده در توسط مسعود صفی یاری