راز حجاب

بعضى از «نگاه»ها، ویروس «گناه» منتشر مى‏کنند. بعضى از چهره‏ها هم، حشره مزاحمت جمع مى‏کنند. پس عفاف، هم در این سو که مى‏نگرد باید رعایت شود، هم در آن سو که در معرض نگاه است.
بى‏خیالى هم حدّى دارد!
خراب کردن همه دیوارها و برداشتن همه پرده‏ها و بازگذاشتن همه درها و پنجره‏ها، نشانه تیره‏اندیشى است، نه روشنفکرى! علامت جاهلیّت است، نه تمدّن!
مى‏گویید نه؟ به طومار کسانى نگاه کنید که پس از رسوایى و بى‏آبرویى، با دو دست پشیمانى بر سر غفلت خویش مى‏زنند و بر جهالت خود، لعنت مى‏فرستند و بر آن همه خوش‏خیالى و سادگى خود مى‏خندند و مى‏گریند.
کسى که از «جماعت رسوا» نگریزد، «رسواى جماعت» مى‏شود!
از اوّل که جامه عفاف، سفید و شفّاف است، نباید گذاشت چرکابه گناه برآن بپاشد. از اوّل باید مواظب بود این کاسه چینى نشکند و این جام بلورین، تَرَک بر ندارد. از اوّل نباید به پاى ویرانه، اجازه ورود به مزرعه نجابت داد، تا بوته‏هاى نورسِ عصمت را لگدمال کند.
ولى... گریه بى‏حاصل است و بى‏ثمر، وقتى که شاخه شکست و گُل، چیده شد!
مگر هر «رابطه»اى خوب و هر «محبّت»ى مقدّس است؟ گاهى رابطه‏ها، دامْ‏گسترى‏هاى موذیانه‏اى براى شکارند. وقتى شکارِ ساده‏لوح در دام مى‏افتد، بر ساده‏لوحى و زودباورى و خوش‏خیالى خویش، لعنت مى‏کند.
چرا برخى‏ها شرط «احتیاط» را از دست مى‏دهند و خود را در معرض بارش ترکش‏هاى خطرناک، قرار مى‏دهند؟ آیا این‏همه ترکش خورده از نگاه‏هاى مسموم، براى عبرت، کافى نیست؟!
بسیارى از گناه‏ها، زاییده نگاه‏ها یا در معرض نگاه بودن است. پس، فاصله چندانى بین «نگاه» و «گناه» نیست!
تا کى مشترى ساده‏لوحِ لبخندهایى باشیم که «لبخند فروشان» به صورت یک تله و دام مى‏گسترانند؟ مى‏دانید چه تعداد مبتلایان به ویروس هوس، در بستر گناه آرمیده‏اند؟
کنار هر نگاه، دو فرمان است:
دل و شیطان مى‏گوید: «چشم بدوز!».
دین و رحمان مى‏گوید: «چشم و دیده فروبند!».
عفاف، به اطاعت از کدام یک از این دو فرمان است؟
سخن آخر آن‏که: چنان نیست که هرکس به آزادى‏هاى حرام و ارتباطهاى آلوده و هوسناک، تن ندهد، عقب افتاده و ضعیف و بى‏دست و پاست! برعکس، هنرمند، کسى است که بتواند خود را نگه‏دارد و هنر و قدرت «پاک زیستن» را داشته باشد، وگرنه، گناه و آلودگى که هنر نیست؛ چون هم آسان است و هم از هر کس بر مى‏آید.
در بوستان زندگى، از «گل عفاف» مراقبت کنیم... .

ارسال شده در توسط مسعود صفی یاری