راز حجاب

جمله «من این را مى‏خواهم»، یکى از فراگیرترین جملات انسانى است که اختصاص به نژاد، مذهب، جنسیت، جغرافیا و تاریخ خاصّى ندارد. همه انسان‏ها خواسته‏هایى دارند که آن را طلب مى‏کنند. این‏گونه جملات، از غریزه‏اى به نام «خواست» یا «شهوت» (به معناى عام آن) سرچشمه مى‏گیرند. شهوت، میل به هر آن چیزى است که خوشایند انسان باشد. انسان به آنچه مورد علاقه خود بیابد، متمایل مى‏شود و آن را طلب مى‏کند؛ چه خوارکى باشد، یا پوشاکى و یا چیزهاى دیگر. چنین حالتى، ناشى از غریزه یاد شده است.
در مقابل «شهوت»، غریزه «غضب» (به معنى عام آن) قرار دارد که بر اساس آن، انسان هر آنچه را انسان مخالف میل و علاقه خود بیابد، از خود مى‏راند و خود را از آن دور مى‏سازد.
غریزه شهوت، زیاده‏طلب، بى‏طاقت و کم تحمّل است. هر آنچه طلب کند، باید فوراً برآورده شود. جالب این‏جاست که برآوردن خواسته شهوت، نه‏تنها آن را آرام نمى‏سازد، بلکه بر دامنه و عمق آن مى‏افزاید و طمع و ولع سیرى‏ناپذیر آن را افزایش مى‏دهد.
به بیان دیگر، شهوت، اگر مهار نشود، غریزه‏اى افسارگسیخته است که حد و مرزى نمى‏شناسد. چنین امرى دو پیامد منفى خواهد داشت. یکى آسیب رسیدن به خود شخص است؛ زیرا خواست انسان، همواره با مصلحت وى مطابقت ندارد و لذا برآوردن تمام خواسته‏ها ثمره‏اى جز تباه ساختن سرمایه و آینده فرد نیست. پیامد منفى دوم، تجاوز به قلمروِ دیگران و پایمال ساختن حقوق آنان است؛ زیرا شهوت، اگر مدیریت و کنترل نشود، براى دیگران نیز حقّى را به رسمیت نخواهد شناخت.
بنابراین، نمى‏توان خواست بشر را یله و رها ساخت و آن را در هر آنچه مى‏خواهد، آزاد گذاشت. بلکه باید آن را به «مصلحت خود» و «حقّ دیگران» محدود ساخت. اعمال چنین محدودیتى نسبت به شهوت، و کنترل و مدیریت آن در محدوده یاد شده، «عفّت» نامیده مى‏شود. عفّت، یعنى کنترل شهوت و مهار کردن آن، و بى‏عفّتى یعنى افسار گسیختگى شهوت و آزاد گذاشتن آن.


ارسال شده در توسط مسعود صفی یاری